انیشتن و دکتر حسابی در ماه رمضان
انیشتن و دکتر حسابی در ماه رمضان
خاطره ای اصل و دقیق از مهندس ایرج حسابی پسر دکتر
یک سال در پرینستون که خواهر و مادر
و سایر بستگان انیشتن از سویس و آلمان آمده بودند ، ماه رمضان فرارسید.
دکتر حسابی استاد انیشتن موقعیت را مناسب دید و شمه ای از سنن و آداب
ارزشمند نیاکانش را نشان داد. البته تمامی دانشمندان و ریاضیدانان دنیا نیز
تشریف داشتند.
روز اول ماه رمضان آغاز شد. ساعت سه
و بیست دقیقه به وقت پرینستون و هاروارد بود. دکتر حسابی ابتداء انیشتن و
سپس سایر دانشمندان را بیدار کرد. آنها را به سر سفره ای که مطابق با سنن
نیاکان و اجداد چیده شده بود برد. انواع غذاها از چلو کباب و خوروش سبزی
گرفته تا گردو و خرما و زولوبیا و بامیه و حلوا و غیره.
انیشتن که برای اولین بار چشمش به
زولوبیا افتاده بود و در کنار آن بامیه را می دید ، از حیرت انگشت به دهان
ماند و گفت: اجداد شما چه خوب مسیر سیارات را در مدل زولوبیا تقریب کرده
اند و کدام آیین می توانست به این دقت منظومه شمسی را توضیح دهد؟ بعد از
خوردن یک مدل تقریبی منظومه شمسی توسط انیشتن ، نوبط بامیه فرا رسید و
انیشتن هنگام خوردن بامیه گفت: نیاکان شما چه خوب جرم چگالی دنیا را محاسبه
کرده اند و چقدر زیبا می دانستند که کربن یا همان شکر که در بامیه است
اینگونه بامیه را شیرین کرده است.
در این هنگام نیوتن زبان باز کرد و
گفت : استاد شکی در فضائل اجداد و نیاکان استاد دکتر حسابی نیست. ولی ایا
درست است ما اینگونه سر سفره اولین سحری نشسته ایم ؟ آخر این همه فیزیکدان و
منجم؟ کدام یک از آقایان دیشب هلال ماه را رویت کرده است ؟
برق از سر همه حضار پرید. دکتر حسابی که می دید این ایراد برای خراب کردن او است گفت:
هی بابا نیوتی. اجداد و نیاکان من
فکر چنین انتقادی هم کرده اند. لذا اگر فردا ماه رمضان باشد ، امروز را
پیشواز منظور کرده اند و با شست خودش یک بیلاخ نشان داد.
دهان حضار از این همه دلائل و
محاسبات علمی باز ماند. لذا انیشتن گفت: حال با خیال راحت بخورید و بعد از
زولوبیا و بامیه نوبت به خرما رسید.
انیشتن بعد از خوردن یک فقره رطب
مضافتی بم ، هسته اش را در آورد و نشان حضار داد و گفت: آخر شما کدام ملتی
را در نیا پیدا می کنید که این همه سر و کار با هسته داشته باشد. آخر این
ها یک کار هسته ای انجام می دهند .
بعد در حین خوروش سبزی خوردن
انیشتن ادامه داد: از فردا سایر زیست شناسان و گیاه شناسان نیز باید بیایند
تا آنان ببینند که اجداد و نیاکان دکتر حسابی از کجا می دانستند خوروش
سبزی باز سبزی درست می شود و لوبیا نقش ایزوتوپ را در آن دارد.
هنگام چلو کباب خوردن ، عده ای از
دانشمندان و در آن اتوره ریاضی دان ایتالیایی و مارکونی ضمن غر غر به
انیشتن گفتند: استاد ما تعاریف شما را از اجداد و نیاکان دکتر حسابی و سنن
آنان زیر سوال نمی بریم. ولی اگر این روزه است شکم ما همین حالا در حال
متورم شدن است ، و امروز نمی تولانیم دیگر تئوری ببافیم. وای به حال جشن
شان؟
انیشتن نگاه تحقیر آمیزی به آنان
کرد و گفت : زرشک. ما این همه در باره انبساط دائمی جهان و ماده گفتیم ولی
انگار اجداد دکتر حسابی زودتر آن را کشف کرده بودند. پس تا آخر بخورید تا
شکمتان انبساط پیدا کند و مقداری فیزیک هم به خوردتان برود.
بعد از خوردن حسابی سحری و انواع
شربت مراسم سحری تمام شد و دانشمندان برای چرت کوتاهی رفتند. آن روز همه به
انیشتن گزارش دادند که کار ها سریع تر پیش رفت و دانشمندان روز و روزه
خوبی را آغاز کردند. ولی چند دانشمند که سیگاری بودند هوس سیگار کردند. در
گوشی به دکتر حسابی گفتند : نیاکان شما در چنین مواقعی چه کار می کردند؟
دکتر حسابی گفت: بروید اون پشت مشت ها ولی کسی شمارا نبیند.
انیشتن با حیرت از این جواب گفت: من می دانستم که کتاب ماکیاول را ایرانیان نوشته اند ولی تاکنون بروز نمی دادم.
ادامه دارد .....................
دوشنبه 10 مرداد 1390 - 9:52:06 PM